لزوم توجه والدین به سن طلایی کاشت حلزون برای کودکان
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۴۳۳۶۸
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما استان خوزستان ، یک متخصص گوش، حلق و بینی با تاکید بر لزوم توجه والدین به سن طلایی کاشت حلزون برای کودکان گفت: گاه با وجود این که تستهای شنوایی حکایت از ناشنوایی دارد، اما پذیرش این مساله برای خانوادهها بسیار سخت است و این نپذیرفتن موجب تاخیر در درمان میشود و همین امر میتواند آسیبهای زیادی از نظر گفتاری و روانشناسی به کودک وارد کند و پیشرفت کودک را به عقب بیندازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر نادر صاکی با اشاره به چگونگی تشخیص کم شنوایی یا ناشنوایی اظهار کرد: تشخیص کم شنوایی یا ناشنوایی در ایران به اندازهای پیشرفته است که بلافاصله پس از تولد نوزاد، امکان تشخیص وضعیت شنوایی وجود دارد. بررسی نوزاد در بدو تولد موجب میشود مداخلات پزشکی برای اصلاح مشکل سریعتر انجام شود.
وی افزود: در صورتی که نتیجه غربالگری یک نوزاد، سالم باشد امکان تکرار غربالگری برای تاکید سلامت شنوایی نوزاد پس از شش ماه وجود دارد و این کار در بیمارستانهای دولتی و مراکز بهداشتی به صورت رایگان انجام میشود.
این متخصص گوش، حلق و بینی گفت:، اما اگر در تشخیص اولیه غربالگری، مشکلی مشخص شود پس از سه ماه امکان ارزیابی مجدد غربالگری شنوایی وجود دارد تا پس از آن مداخلات درمانی سریع انجام شود.
صاکی افزود: پس از غربالگری با افراد سالم، کم شنوا و ناشنوا سر و کار داریم. بیشتر افراد جامعه سالم هستند، کودکان کم شنوا تحت مراقبتهای توانبخشی شنوایی با استفاده از سمعک قرار میگیرند تا گفتار آنها عقب نیفتد، اما اگر گزارش در غربالگری نشانگر ناشنوایی در دو گوش باشد، به مداخلات بیشتر تحت عنوان کاشت حلزون شنوایی نیاز است.
وی ادامه داد: چنین بیماری از ابتدا تحت نظر مراکز کاشت حلزون قرار میگیرد و تا زمان کاشت حلزون نیز باید از سمعک استفاده کند. برنامهریزی برای کاشت حلزون نیز برای بیمار انجام میشود که این کار از سن ۹ ماهگی قابل انجام است تا سن گفتار به سن طبیعی برسد بنابراین با انجام کاشت حلزون در ناشنوایان میتوان این ناتوانی را برطرف کرد.
این متخصص گوش، حلق و بینی بیان کرد: شایعترین معلولیت بین افراد، معلولیت ذهنی است و معلولیت شنوایی دومین درجه شیوع را دارد. معلولیت ذهنی تنها قابل کنترل است، اما تنها معلولیت قابل درمان، ناشنوایی است.
صاکی عنوان کرد: گاه با وجود اینکه تستهای شنوایی حکایت از ناشنوایی دارد، اما پذیرش این مساله برای خانوادهها بسیار سخت است و این نپذیرفتن موجب تاخیر در درمان میشود در حالی که تاخیر در درمان میتواند آسیبهای زیادی از نظر گفتاری و روانشناسی به کودک وارد کند و پیشرفت کودک را به عقب بیندازد، بنابراین خانوادهها باید سن طلایی کاشت حلزون را از دست ندهند که زمان طلایی کاشت حلزون زیر دو سال است.
وی در خصوص وضعیت شنوایی بزرگسالان بیان کرد: بزرگسالان فرآیندی به نام غربالگری ندارند، اما معمولا چندین بیماری باید تحت مراقبت قرار بگیرند. برخی بیماران دچار کم شنوایی هدایتی هستند یا پرده گوش آنها پاره است یا استخوانچههای گوششان مشکل دارد و دچار کم شنوایی میشوند و هر چه کم شنوایی این افراد زودتر درمان شود، بهتر است.
این متخصص گوش، حلق و بینی با اشاره به تشخیص کم شنوایی این بیماران از طریق نوار گوش افزود: معمولا به دلیل دریافت نکردن خوب صداها، ارتباطات اجتماعی این بیماران نیز ضعیف شده و فرد گوشهگیر میشود. در صورت مواجهه چنین علائمی در افراد باید با بررسی روانشناسی، روانشناختی و روانکاوی، حتما نوار گوش از آنها گرفته شود.
صاکی با اشاره به کاشت حلزون در سنین بزرگسالی عنوان کرد: افراد بالای ۶۰ سال به دلیل پدیده پیرگوشی ممکن است دچار مشکلات شنوایی شوند که بیماری این افراد نیز با سمعک درمان میشود، اما اگر میزان کم شنوایی شدید باشد و سمعک کارایی لازم را نداشته باشد، ممکن است کاشت حلزون برای این افراد انجام شود.
وی عنوان کرد: افرادی نیز بر اثر وقوع حوادث مانند تصادف دچار ناشنوایی از دو گوش میشوند که با توجه به اینکه گفتار آنها مشکلی ندارند، با کاشت حلزون میتوان شنوایی را دوباره به این افراد برگرداند و فردی سالم در جامعه خواهند بود.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: حلزون شنوایی خوزستان طلایی کاشت حلزون حلق و بینی کم شنوایی متخصص گوش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۴۳۳۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
در مطلبی که چند سال قبل با عنوان " آموزش فرزند یا فرزندکُشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد، مقایسهای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ تا ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت میپذیرد که به نظر نویسنده فاجعهبار است چون در گذر زمان موجب فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکردهاش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده و در واقع کودکیاش به تاراج رفته بود! از این رو 7 نکته را در زیر یادآور میشوم:
۱. اگر پدران سنتزده ما خطاب به معلمان میگفتند " گوشت فرزندم مال تو استخواناش مال من! " ؛ این روزها خیلی از والدین مجوز شدیدتر برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش